جدول جو
جدول جو

معنی عسل ماذی - جستجوی لغت در جدول جو

عسل ماذی
(عَ سَ لِ)
عسل نحل. (مخزن الادویه). انگبین سفید. و رجوع به ماذی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ سَ لِ مُ صَفْ فا)
عسل موم گرفتۀ صاف کرده. (ناظم الاطباء). عسلی که مومش را گرفته و تصفیه کرده باشند. عسل پالوده. (فرهنگ فارسی معین) : فیها انهار من ماء غیر آسن... و انهار من عسل مصفی. (قرآن 15/47) ، در آن است انهاری از آب نامتغیر و انهاری از عسل تصفیه شده
لغت نامه دهخدا
(عَ سَ)
حالت و کیفیت عسل زا:
نحل را بر خوان شاخ آور ز جود
پس در آن فضل عسل زائی فرست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از عسل مصفی
تصویر عسل مصفی
انگبین پالوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسل مصفی
تصویر عسل مصفی
عسلی که مومش را گرفته و تصفیه کرده باشند
فرهنگ فارسی معین
اظهار درستی و امانت داری در معامله
فرهنگ گویش مازندرانی
زنبور عسل
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاهی دارویی جهت تسهیل هضم غذا بوته ای است که ریشه اش مورد
فرهنگ گویش مازندرانی